Blog | Profile | Archive | Email | Design by | Name Of Posts


˙·٠•●♥حس زیبا ♥●•٠·˙

خسته شدم می خواهم در آغوش گرمت آرام گیرم.

     خسته شدم بس که از سرما لرزیدم.

        بس که این کوره راه ترس آور زندگی را هراسان پیمودم.

            زخم پاهایم به من می خندد.

               خسته شدم بس که تنها دویدم.

            اشک گونه هایم را پاک کن و بر پیشانیم بوسه بزن.

        خسته شدم بس که

     تنها گریه کردم.

خسته شدم بس که تنها ایستادم.

مادر وقتی از تو حرف می زنم احساس می کنم به خدا نزدیکترم

و در مقدس ترین نقطه لحظات زندگی قرار گرفته ام.

وقتی نام مقدست را بر زبان می آورم

بغض گلویم را می فشارد

شاید این نشان عشق خالص و پاک است.